افزایش تنشهای اخیر و جنگ رسانهای و تبلیغاتی رژیم صهیونیستی علیه ایران چه منافع و فوایدی را برای کشورهای اروپایی و غربی داشته و رژیم اسراییل از آن چه سودی برده است؟
با نگاهی به روند فزاینده تبلیغات رژیم اسراییل علیه جمهوری اسلامی ایران این باور عمومی در مردم ایجاد میشود که تنها دغدغه رژیم اسراییل برنامه هستهای ایران است هرچند تاکنون، زوایای پنهانی چنین سیاستی به رشته تحلیل در نیامده است. تبلیغات روزافزون رژیم اسراییل علیه ایران، دستاوردهای دیگری را نیز به غیر از نشان دادن حساسیت این رژیم به پیشرفتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران برای آنان در بر داشته است. برخی از دستاوردهای اتخاذ استراتژی ایرانهراسی در راستای منافع و سیاستهای رژیم راستگرای ناتانیاهو در داخل این رژیم بشمار رفته و برخی دیگر دارای ابعاد بینالمللی است. منافع اسراییل از پیگیری سیاست و استراتژی ایرانهراسی را میتوان بشرح ذیل برشمرد:
۱- استراتژی وحشت: رژیم اسراییل در منطقه حساس خاورمیانه به دنبال تضعیف کشورهای این منطقه است تا همواره دست برتر را بر عهده داشته باشد. این رژیم تنها دارنده سلاحهای هستهای در منطقه است و سعی دارد تا از آن به عنوان یک سلاح استراتژیک جلوگیری کند. استراتژی ایجاد رعب و وحشت در دل کشورهای خاورمیانه پایههای اساسی سیاستهای اسراییل را تشکیل میدهد. زیرا به نظر برخی از مقامات اسراییل، وحشت باعث بازدارندگی است. وحشتی که شاید با جنگ ۳۳ روزه و آغاز بهار عربی از میان بسیاری از مردم کشورهای عربی رخت بربسته است. عدم عمق استراتژیک اسراییل باعث شده تا این سیاست در دورههای متفاوت حکمرانی راستگرایان و چپگرایان در رژیم صهیونستی به طور مستمر پیگیری شود.
۲- فرافکنی اسراییلی و نقض حقوق بینالمللی: افزایش تهدیدات بر علیه ایران به نوعی فرافکنی اسراییل در قبال اقدامات غیرقانونی این رژیم در ارتباط با نقض قوانین و قواعد بینالمللی است. این رژیم با افزایش تبلیغات سعی دارد موضوع روند صلح خاورمیانه را با کارشکنی در حاشیه قرار داده و با ادامه سیاست شهرکسازی و نقض حقوق بشر انتقادهای وارده از سوی جامعه بینالمللی به خود را کاهش دهد. مظلومنمایی اسراییل باعث خواهد شد تا علاوه بر ارسال کمکهای مالی و تسلیحاتی توسط برخی متحدین مانند اعطای سخاوتمندانه زیردریاییهای آلمانی از بودجه مردم آلمان به این رژیم، اقدامات دیگر خود را با توسل به تهدیدات خارجی توجیه و مشروع جلوه دهد. غلو و بزرگنمایی خطر ایران کمکهای مالی و نظامی بیشماری را به این رژیم سرازیر میکند در حالی که این تهدیدها، از سوی ایران نیستند بلکه اسراییل به منظور مقابله با گسترش اندیشههای استقلالطلبانه در بهار عربی نیاز به حمایت هرچه بیشتر متحدین غربی خود چه از لحاظ سیاسی، و چه نظامی و اقتصادی دارد. سیاستی که این رژیم در پی گرفته بگونهای است که حتی نظر اندیشمندان و بزرگان ادب آلمان مانند گونتر گراس را نیز به خود جلب کرد و وی در سروده خود از اتخاذ چنین سیاستی انتقاد و تابوهای حمایت بیدریغ از سیاستهای اسراییل را در آلمان مورد سوال قرار داد.
۳- فرار از انزوا: از دیگر زوایای پنهان اتخاذ استراتژی ایجاد رعب و وحشت، خروج اسراییل از انزوا بویژه پس از کارشکنی در روند صلح خاورمیانه و تحولات بهار عربی است. اسراییل با توسل به اقداماتی چون افزایش اختلافات نژادی در کشورهای خاورمیانه و تاکید بر اختلافات مذهبی بین شیعیان و سنیها درصدد است تا ضمن همراه کردن کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، سیاست ایرانهراسی را در میان آنان رواج داده و بازار فروش سلاح را نیز برای متحدین خود در این منطقه رونق دهد؛ هرچند ممکن است این سلاحها در آینده و در صورت گسترش بهار عربی به کشورهای حوزه خلیج فارس بر علیه اسراییل بکار روند. رژیم اسراییل از یک سو برای فرار از انزوا میکوشد و از سوی دیگر در چنبره ایدئولوژیکی خود، دیوارها و حصارهایی را در اطراف سرزمینهای اشغالی با لبنان، غزه و مصر ایجاد میکند که مسلما به انزوای بیشتراین رژیم میانجامد.
۴- افزایش تحریمها و جلوگیری از رشد و توسعه اقتصادی ایران: تبلیغات اسراییل در راستای ایرانهراسی و غلو کردن در مورد تهدید ایران باعث شده تا متحدین اروپایی و آمریکایی بدون در نظر گرفتن منافع ملی خود، نسبت به گسترش تحریمها اقدام کرده و ایران را از رشد و توسعه اقتصادی بازدارند؛ یعنی همان اقدامی که اسراییلیها به منظور آنکه قدرت برتر را در خاورمیانه در اختیار داشته باشند، به دنبال آن هستند. از سوی دیگر اسراییلیها به دنبال آن هستند تا با گسترش این تحریمها و تبلیغات اوضاع داخلی ایران را نیز نادرست جلوه داده و از آن بهرهبرداری کنند. هرچند به نظر میرسد تحریمها ایران را متوقف نخواهد کرد اما از سرعت رشد و توسعه این کشور کاسته خواهد شد و اسراییل خواهد توانست فرصتی به دست آورده تا خود را برای مقابله با تندبادهای بهار عربی آماده کند.
۵- کارشکنی در گفتوگوهای ۱+۵: اسراییل با ادامه تهدیدات خود به دنبال ایجاد منطقه آشوب در خاورمیانه است. این رژیم همچنین از حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات ایران با کشورهای غربی بویژه امریکا میهراسد و از لابیهای خود در آمریکا و غرب برای کارشکنی در ادامه مذاکرات استفاده خواهد برد. زیرا حلوفصل مسالمتآمیز اختلافات غرب با ایران به معنای رشد و توسعه اقتصادی این کشور و حق برخورداری از انرژی هستهای صلحآمیز خواهد بود که حداقل مطلوب سیاستمداران راست افراطی اسراییلی نیست.
۶-پرداخت هزینهها توسط غرب و اروپا: نکته جالب توجه این است که اسراییل با درپی گرفتن چنین سیاستهایی، بسیاری از هزینههای تحریم ایران را بر دوش متحدان غربی خود گذارده است. اکثر شرکتهای غربی و اروپایی در بحران اقتصادی فعلی، علاوه بر تقبل هزینههای افزایش بهای انرژی، محبورند تا در جستوجوی بازارهای دیگر بوده و از سوی دیگر هزینه های این رژیم را نیز برای اجرای سیاستهای جنگطلبانه آن تقبل کنند.
۷-انتخابات پارلمانی: انتخابات پارلمانی در اواخر سال ۲۰۱۲ در اسراییل برگزار خواهد شد. ناتانیاهو برای مقابله با رقبای خود مانند شاول موفاز سعی دارد تا با ارائه چهرهای تهاجمی و قدرتمند در عرصه سیاست خارجی، همچنان زمام قدرت را در اختیار داشته باشد. هرچند که دولتهای رژیم اسراییل همواره ائتلافی بودهاند اما با توجه به وضعیت همسایگان این رژیم و همچنین شکستهای وارده بر این دولت توسط حماس و حزبالله، اتخاذ سیاستهای افراطی دست راستی دیگر نخواهد توانست به کمک آنها شتافته و این رژیم را در معرض خطرات بیشتری قرار خواهد داد.
۸-ترغیب و اقناع افکار عمومی: اقدامات ایرانهراسی اسراییل در داخل این رژیم در راستای انحراف افکار عمومی از کمرنگ شدن مشروعیت این رژیم در صحنه خاورمیانه است. سوق دادن افکار عمومی نسبت به اقدامات نظامی علیه ایران دامی است که اسراییل برای ساکنین سرزمینهای اشغالی نهاده است و هزینه آن را نیز همانها خواهند پرداخت تا بار دیگر مشروعیت این رژیم را برای چند سال دیگر تدوام دهند.
۹- تلاش برای تنزیل قدرت منطقهای ایران: جمهوری اسلامی ایران هم اکنون به عنوان یک قدرت منطقهای توسط اندیشمندان غربی مطرح شده است. سیاستهای رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای عرب همپیمان آنان در جهت تخریب و ممانعت ایران از رشد و توسعه بمنظور ایحاد توازن قوا در منطقه صورت میگیرد. در حال حاضر کشوری که بتواند در مقام موازنه کننده قدرت در منطقه در مقابل ایران برآید وجود ندارد و سیاست رژیم صیهونیستی و امریکا ایجاد یک متوازن کننده قدرت در منطقه است و تا آن زمان به هر میزانی که از رشد و توسعه اقتصادی ایران کاسته شود، زمینه برای ایجاد یک رقیب منطقهای فراهم خواهد شد. (سیاست توازن قوا را بخوبی میتوانیم در شرق آسیا یعنی چین در مقابل ژاپن و هند در مقابل پاکستان و چین مشاهده کنیم .)
آیا تلاش ایران برای برا ی حلوفصل مسالمتآمیز مسئله هستهای، رژیم اسراییل را خلع سلاح خواهد ساخت؟ شواهد و قرائن نشان میدهد که مساله هستهای ایران بهانهای بیش برای آنان نبوده و این رژیم برای ادامه سیاستهای خود به بهانههای دیگری متوسل خواهد شد.